متن مرتبط با «داستان» در سایت تکالیف هفت مهر نوشته شده است
داستان ساعت
⏰روش جالب تدریس # ساعت, ⏰ یکی بود یکی نبود یه مورچه ی زحمت کش بود که زیر ساعت,12زندگی میکردید. لونه ش اونجا بود.مورچه هرروز میرفت کار میکرد و دونه های گندم زیادی جمع آوری میکرد. تا این که یک روز ل, ...ادامه مطلب
داستان کوتاه
شاگرد اول بودم ، پدرم یادم داده بود،که من همیشه درس بخوانم ، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم ! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند ! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه ؟ وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم . پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم !چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند ! ومن نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم ! مایه افتخار پدر بودم ! شاگرد اول ! وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم! وقتی سر, ...ادامه مطلب
داستان یک ضرب المثل
بزک نمیر بهار میاد تمرینی برای روان خوانی دانش آموزانم , ...ادامه مطلب
لغات درس پنجم فارسی و داستان یک ضرب المثل
ریشه ضرب المثل خر بیار باقلی بار کن کشاورزی باقلی فراوانی خرمن کرده کنار جاده آورده و بعد از ساعتی همانجا خوابش برد. شخصی که کارش زورگویی و دزدی بود گونی آورده و شروع به پر کردن آن کرد. کشاورز بیدار شد و با دزد گلاویز شد. دزد صاحب باقلی را به زمین کوبید و روی سینه‌اش نشست و گفت: من میخواستم یک گونی باقلی ببرم، حالا که اینجور شد می کشمت و همه را می برم. صاحب باقلی که دید زورش نمیرسد گفت: حالا که پای جون تو کاره، برو خر بیار باقلی بار کن.... ,لغات درس پنجم کتاب 504,لغات درس پنجم زبان سوم دبیرستان,لغات درس پنجم عربی اول دبیرستان ...ادامه مطلب
اموزش عدد و رقم با داستان
روش تدریس رقم و عدد من ابتدا یک جنگل پر از در خت رو در تخته ی کلاس کشیدم و رقم ۰_۹رو به صورت پراکنده روی تخته نوشتم به صورتی که از هر رقم چند تا باشه و سپس از روش قصه گویی استفاده کردم و به این شکل شروع کردم ： یکی بود و یکی نبود در جنگل ریاضی رقم ها کنار هم با آرامش مشغول زندگی کردن بودن و دوستان خوبی برای هم بودن یک روز یک اتفاق بدی در این جنگل ریاضی افتاد. صبح باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و تبدیل به طوفان شد و خانه ی رقم ۲که کمی قدیمی شده بود در اثر طوفان خراب شد بعد از طوفان رقم ۲در حالی که خانه ی خراب خود رو میدید غصه میخورد و مبگفت حالا چکار باید بکنم رقم ,اموزش عدد و رقم دوم دبستان,آموزش عدد و شمارش,آموزش عدد و معدود,آموزش عدد و معدود در عربی,آموزش کسر و عدد مخلوط,اموزش عدد های صحیح و گویا ...ادامه مطلب
